۲۲ بهمن در ساوه؛ روزی که خیابانها روایتگر تاریخ شدند
خیابانهای ساوه امروز شاهد گامهایی بود که تاریخ را مرور میکردند که کودکانی که چفیه به دوش داشتند، پدربزرگانی که خاطرات انقلاب را به یاد میآوردند، و مادرانی که نوزادانشان را در آغوش گرفته بودند، همه آمده بودند تا پیوند نسلها را در این روز بزرگ به تصویر بکشند.

به گزارش روابط عمومی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان مرکزی، میدان سلام تا میدان انقلاب ساوه، امروز تنها یک مسیر نبود؛ بلکه گذرگاهی بود که خاطرات یک ملت را مرور میکرد و از اولین ساعات صبح، خیابانها رنگ دیگری به خود گرفته بودند.
حضور پرشور مردم خیابانهای شهر را درنوردیده بود؛ زنان، کودکان، جوانان و سالمندان، همگی شانه به شانه ایستاده بودند.
برخی پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آنها شعارهایی از جنس آزادی و استقلال نوشته شده بود و چهرههای نوجوانانی که در کنار والدینشان قدم برمیداشتند، شور و هیجان خاصی داشت و گویی تاریخ را از زبان بزرگترها شنیده بودند، اما حالا میخواستند خود آن را زندگی کنند.
پرچمهایی که در باد میرقصیدند، دستانی که روایتگر تاریخ بودند
کودکان، بیخبر از سنگینی سالهایی که گذشته، چفیه بر دوش و پرچم در دست، با هیجانی کودکانه اما روحی بزرگ، در کنار پدران و مادرانشان ایستاده بودند.
چهرههای کوچکشان، آینهی باورهایی بود که از نسلهای پیشین به آنها رسیده بود و مادری، کالسکهی فرزندش را آرام پیش میراند، گویی با هر قدم، او را به آیندهای میسپرد که آرزویش را در دل پرورانده است.
پدربزرگی، نشسته بر ویلچر، نوهاش را در آغوش گرفته بود؛ همان دستانی که روزی سلاح به دست گرفته بودند، حالا نسلی دیگر را در دامان خود جای داده بودند. جوانانی که شانه به شانه حرکت میکردند، با نگاهی که گویی سنگینی تاریخ را در خود داشت.
لحظهای سکوت، آنگاه تلاوت قرآن در میدان پیچید. سرود ملی، قامتها را استوارتر کرد و با نخستین فریاد "اللهاکبر"، حرکتی آغاز شد که نهتنها یک راهپیمایی، بلکه پژواکی از باورهای یک ملت بود.
۲۲ بهمن، یومالله، هیهات منا الذلة، جانم فدای ایران، مرگ بر آمریکا و اسراییل، شعارهای برخواسته از دل مردمی بود که آمده بودند بگویند این تاریخ همچنان زنده است.
پرچم عظیم ایران، بر دوش جوانان، همچون موجی در باد تکان میخورد. تصاویری از رهبر انقلاب و شهید حاج قاسم سلیمانی، در میان دستها بالا رفته بود؛ گویی نگاهشان همچنان بر این جمعیت دوخته شده است.
در میانهی مسیر، غرفههایی برپا شده بود که نهتنها یادگاری از روزهای خون و حماسه بودند، بلکه نمایشی از تصاویر و از افتخارات امروز نیز بهشمار میآمدند.
تصاویری از جنگندههایی که روزگاری یک آرزو بودند، اما حالا بر آسمان این سرزمین پرواز میکردندو موشکهایی که روزی تنها در اختیار بیگانگان بود، اما امروز از خاک این سرزمین برخاستهاند.
سامانههای پدافندی، ناوشکنها، خودروهای زرهی؛ هرکدام گواهی بودند بر این حقیقت که این ملت، سرنوشتش را خود رقم میزند.
راهپیمایی به پایان خود نزدیک میشد، اما چیزی در نگاهها تغییر نکرده بود. لبخندهایی که رد و بدل میشد، گامهایی که هنوز استوار بود، و نگاهی که به آیندهای روشن دوخته شده بود.
این ها نشان میداد که این روز، فقط یک یادآوری نبود، بلکه زنده نگهداشتن مسیری بود که هنوز ادامه دارد.
مردم ساوه، این روز را جشن نگرفتند؛ بلکه آن را زندگی کردند و این زندگی، تا همیشه جاری خواهد ماند.